بنام حضرت حق
فرهنگ بی فرهنگی
بدون شک یکی از مشکلات و معضلات امروزه که در شأن ملت و کشور اسلامی ما نمی باشد ناهنجاری های اجتماعی است که در گوشه و کنار جامعه وجود دارد و نه جای انکار دارد و نه قابل انکار است . این ناهنجاری ها گاهاً آنقدر فجیع است که دل هر انسانی را بدرد می آورد ، از جمله دو اتفاق اخیر که در اصفهان و کاشمر بوقوع پیوست . من البته از اصفهان دورم و با محیطی که این اتفاق افتاده است آشنایی ندارم ولی خوب می دانم که مردم این دیار از نظر مذهبی بودن و غیرت شهره ی شهرند ولی به کاشمر نزدیکترم و با محیط آن آشناتر، پایبندی مردم دیار کاشمر به مسائل شرعی بخصوص در استان خراسان بر کسی پوشیده نیست و به جرأت می توان گفت کاشمر یکی از مذهبی ترین شهرهای خراسان است ، شاید برای شما هم جالب باشد چند وقت پیش با چند تن از دوستان تهرانی به کاشمر رفته بودیم ، هنگام گشت زدن در شهر یکی از رفقای تهران نشین چنان محو تماشا شده بود که این تماشای او توجه ما را هم جلب کرد ، وقتی علت را از او پرسیدیم ، گفت برایم جالب است ، هرچه نگاه می کنم حتی یک خانم مانتویی در این شهر دیده نمی شود و همه چادری اند ، وقتی این مطلب را به یکی از دوستان کاشمری گفتیم خندید و گفت اتفاقاً یک نفر وجود دارد و چون همان یک نفر مانتویی است همه او را می شناسند ! حالا در اطراف همین شهر مذهبی اتفاقی می افتد که انسان را بیاد آن جمله ی مولا علی (ع) در رابطه با خلخال کشیدن از پای یک زن می اندازد با این مضمون که اگر انسان دق کند جا دارد . ولی چیزی که هست بو دار بودن هر دو حادثه است ، این دو حادثه از جهات مختلفی بو دار هستند از جمله هم از نظر نوع اتفاق و هم از نظر نحوه ی پخش آن ... از نظر نوع اتفاق اینکه هم جمع شدن چند زن و مرد غریبه در باغی در اصفهان و هم زنی تنها با مردی غریبه در کاشمر، آنهم زنی که ادعا می کند شوهرش معتاد است و دیگر از نظر پخش خبرها آنهم از رسانه های ارزشی و کشیده شدن آن به رسانه ی ملی ، در حالی که همه می دانیم که در میان بی بند و باران و معتادان همیشه از این خبرها هست و از طرفی تکلیف شرعی این است که این خبرها پخش نشود چون حداقل ضرر پخش آن این است که باعث ریختن قبح آن می شود ، هرچند لازم است دستگاههای مربوطه پیگیر آن بوده و عاملین آن را به اشد مجازات برساند .
و اما مسلماً آن چیزی که باعث وقوع این حوادث می شود در درجه ی اول بی فرهنگی عوامل آن است که متاسفانه باید گفت خودش به یک فرهنگ تبدیل شده است بنام « فرهنگ بی فرهنگی » . همه از تهاجم فرهنگی سخن می گوئیم و در فکر مبارزه با آن هستیم ولی از تهاجم بی فرهنگی غافل شده ایم در صورتی که امروزه علیرغم وجود امکانات نسباتاً خوب ، تعداد زیادی از جوانان ، بخصوص جوانان روستایی از ادامه ی تحصیل باز می مانند و با وجود امکانات و تجهیزات زیاد ضد فرهنگی از جمله سیگار و مواد مخدر و ماهواره و سی دی های و دیگروسایل ترویج فیلمهای مستهجن که علیرغم بحث یارانه ها و گرانی های اخیر این نوع اقلام هر روز ارزان تر می شوند و هیچکس هم به آن توجه ندارد... ! یکی از راه حلهای این مشکلات و معضلات شاید این باشد که در روستاها بزرگان روستا و معتمدین و در شهرها نیز بزرگان محلات یعنی محله به محله و مسئولین و بخصوص روحانیون محترم امکانات و آموزشهای فرهنگی را گسترش داده و ضمن شناسایی این افراد به میان آنها رفته و با خانواده ها و اطرافیانشان صحبت کنند و چنانچه نیاز بود با آنها برخورد شود ، چه این افراد به قول معروف مثل بز گری می مانند که اگر معالجه یا نابود نشوند باعث گری و نابودی یا حداقل باعث بدنامی اطرافیان خود می شوند .
به امید حل همه ی مشکلات جامعه ی اسلامی